• خطبه ها
  • موعظه ياران
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

موعظه ياران

« 564»

(174) (و من خطبة له (عليه ‏السلام) ) أَيُّهَا الْغَافِلُونَ غَيْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ وَ التَّارِكُونَ الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ مَا لِي أَرَاكُمْ عَنِ اللَّهِ ذَاهِبِينَ وَ إِلَى غَيْرِهِ رَاغِبِينَ كَأَنَّكُمْ نَعَمٌ أَرَاحَ بِهَا سَائِمٌ إِلَى مَرْعًى وَبِيٍّ وَ مَشْرَبٍ دَوِيٍّ إِنَّمَا هِيَ كَالْمَعْلُوفَةِ لِلْمُدَى لَا تَعْرِفُ مَا ذَا يُرَادُ بِهَا إِذَا أُحْسِنَ إِلَيْهَا تَحْسِبُ يَوْمَهَا دَهْرَهَا وَ شِبَعَهَا أَمْرَهَا وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى‏ الله ‏عليه‏ و آله)أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً وَ لَقَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذَلِكَ كُلِّهِ وَ بِمَهْلَكِ مَنْ يَهْلِكُ وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو وَ مَآلِ هَذَا الْأَمْرِ وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلَّا أَفْرَغَهُ فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا .


ص565

 از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه در آن به شنوندگان اندرز داده بفضائل خود اشاره مى ‏فرمايد):   (1) آهاى كسانيكه (از قيامت و حساب و باز پرسى) غافل بوده و از ايشان غافل نيستند (چون گفتار و كردار در صحيفه اعمال بدون كم و زياد ضبط ميشود، پس از خواب غفلت بيدار شده عمر خود را بيهوده بسر نرسانيد) و اى كساني كه (بر اثر فريب دنيا اوامر و نواهى خداوند سبحان را) رها كرده و (بزودى دارائى و زينت و آرايش دنيا و آنچه بآن دل بسته ‏اند) از ايشان خواهند گرفت، چگونه است كه شما را مى ‏بينم از خدا دورى گزيده و رو بغير او آورده دوستى نموده‏ايد (2) شما مانند چهار پايانيد كه چوپان آنها را برده است بطرف چراگاه و با آميز و آبشخور درد انگيز (نمى ‏دانند آنها را به كجا مى ‏برند) كه چون گوسفندى مانند كه آنها را بجهت آماده كردن براى كاردها (سر بريدن) علف مى ‏دهند، نمى ‏داند چه خيالى برايش دارند كه با آن نيكوئى كرده پرورشش مى ‏دهند، روزش را روزگار و كارش را سير شدن مى ‏پندارد (از پايان كار غافل بوده نظرى جز بروز حاضر و مقصودى جز خوردن ندارد، در صورتي كه صاحبش را از فربه نمودن آن مقصود ديگرى است، و چوپان نفس امّاره شما را به چراگاه دنياى پر از درد و گرفتارى برده و به زينت و آرايش نابود شدنى آن فريفته از عاقبت كار بى‏خبر، مى ‏پنداريد هميشه در اينجا خواهيد ماند) (3) سوگند بخدا اگر بخواهم خبر دهم هر مردى از شما را كه از كجا آمده و به كجا مى ‏رود و جميع احوال او را بيان كنم مى ‏توانم، ولى مى ‏ترسم در باره من به رسول خدا، صلّى اللَّه عليه و آله كافر شويد (مرا بر او برتر دانيد با اينكه من آنچه از گذشته و آينده و حال خبر دهم از آن حضرت آموخته‏ام) (4) آگاه باشيد من بخواصّ اصحاب خود كه كفر و غلوّ در او راه نخواهد يافت اين اخبار را خواهم رساند، و سوگند بخدا كه پيغمبر اكرم را بحقّ و راستى فرستاده و او را بر خلائق برگزيده (اين سخن را) نمى ‏گويم مگر براستى، (5) و آن حضرت همه اين اخبار و تباه شدن آنكه هلاك مى ‏گردد (بعذاب گرفتار مي شود) و رهائى آنكه نجات مى ‏يابد (جايش بهشت خواهد بود) و عاقبت امر خلافت را بمن خبر داده است، و چيزى باقى نگذاشته كه بر سرم بگذرد مگر آنكه آنرا در دو گوشم فرو برده و بمن رسانيده (خلاصه مرا به گذشته و حال و آينده خبر داده است). (6) اى مردم، سوگند بخدا شما را به طاعتى ترغيب نمى ‏كنم مگر آنكه بآن از شما پيشى مى ‏گيرم و شما را از معصيتى منع نمى ‏كنم مگر آنكه پيش از شما از آن باز مى ‏ايستم (زيرا امر بمعروف بعد از انجام آن و نهى از منكر  

 ص566

پيش از مبادرت بآن تأثير و سودش در دلها بيشتر و بهتر است از امر بمعروف و نهى از منكر نمودن كسيكه كردارش بر خلاف گفتار باشد، علاوه بر آنكه امام عليه السّلام چنين كسي را در خطبه صد و بيست و نهم لعن فرموده).